وقتی که Ubisoft اولین شماره از سه گانه PoP را منتشر ساخت(The Sands of Time)، سبک جدیدی را پایه گذاری کرد که پر از ایده های ناب بود. به همین دلیل بازیبازهای زیادی را در دنیا مجذوب خود کرد. بعد از اینکه PoP: The Sands of Time به فروش زیادی رسید، Ubisoft تصمیم گرفت که شماره های بعدی بازی را نیز بسازد. از این رو شماره ی دوم و سوم بازی را نیز منتشر ساخت اما هیچ کدام نتوانست موفقیت شماره ی اول را به دست آورد و این موضوع باعث شد Ubisoft، از ساخت شماره ی چهارم بازی خودداری کند. چون که احتمال شکست تجاری و هنری آن زیاد بود. اما این به این معنا نبود که Ubisoft این بازی را فراموش کرده است و دلیل تعلل این بود که، Ubisoft Montreal احتیاج به مقداری فرصت داشت تا ایده های جدیدی را بیابد و در بازی پیاده کند. از این رو تا مدتها Ubisoft حرفی از PoP جدید نزد تا اینکه در April 2008 ساخت ادامه ای برPoP رسما توسط Ubisoft اعلام شد. اما این PoP قرار نبود داستان و ویژگی های بازی های قبلی را دنبال کند. چون ایده ی PoP با تمام جذابیت خود، تکراری شده بود و نیازمند تغییرات زیادی بود. در هر صورت این بازی در دسامبر 2008 روی X360 و PS3 عرضه و نسخه ی PC نیز با کمی تاخیر در همین ماه منتشر شد، که حال به شرح ویژگی های آن می پردازیم.

داستان بازی از آن جا شروع می شود که شخصیت اصلی بازی که با الاغ خود از خوش گذرانی و عیاشی برگشته است، دچار یک طوفان می شود و راه خود را گم می کند و نا خواسته با شاهزاده ی جوانی به نام Elika روبرو می شود. او را دنبال می کند تا به قسمتی از یک سرزمین افسانه ای می رسد. در آن جا پدر Elika با نابود کردن Tree of Life(به معنی درخت زندگی) باعث آزادی Ahriman(همان اهریمن خودمان)، خدای تاریکی ها می شود و کل سرزمین را غرق در سیاهی و تاریکی می کند. به همین دلیل این دو شخصیت تصمیم می گیرند که تاریکی ها را نابود سازند و این سرزمین را نجات دهند. البته داستان بازی پیچیده تر از اینهاست و این خلاصه ای از داستان بود. پس مطمئن باشید که با داستانی پیچیده تر از این روبرو هستید که به این سادگی ها نیست.
فرم کلی بازی به این صورت است که شما در قسمت های مشخص شده در نقشه می روید و با استفاده از قدرت های Elika، آن قسمت را از تاریکی پاک می کنید. با پاک کردن هر قسمت چندین عدد Light Seed(دانه ی روشنایی) در آن منطقه پخش می شود و شما باید آنها را به منظور آزاد کردن یکی از چهار قدرتهای Ormazd(خدای روشنایی)، جمع کنید که با آزاد کردن هر قدرت کار سخت تر می شود چون که به Light Seed بیشتری برای آزاد کردن قدرت بعدی نیاز دارید. وقتی هم که یکی از قدرت ها را آزاد می کنید در یک محیط فانتزی زیبا قرار می گیرید که بیشتر به یک بخش آموزشی مربوط به آن قدرت شباهت دارد. گیم پلی بازی نیز تحت تاثیر همین عامل تفاوت هایی با گذشته دارد؛ ولی اصالت خود را حفظ کرده است. گیم پلی بازی خوشبختانه به صورت خطی نیست به دلیل این که شما هر وقت خواستید، می توانید در محیط بازی به گشت و گذار بپردازید. همچنین نحوه ی طی مراحل به شما بستگی دارد و مراحل بازی به صورت خطی و پشت سر هم نیستند؛ چون همان طور که قبلا گفتم شما باید یک منطقه را از سیاهی پاک کنید تا به Light Seed برسید، به همین دلیل هر منطقه را هر وقت که خواستید می توانید پاک سازی کنید. برای عبور از قسمت های مختلف در بازی نیز مثل گذشته باید با حرکات اکروباتیک از این دیوار به آن دیوار و از این سکو به آن سکو بپرید. دو نوع پرش در بازی وجود دارد. یکی که خودتان تنهایی می پرید و یکی دیگر که دو مرحله ای است و به کمک Elika صورت می گیرد که با این روش، می توانید مسافت بیشتری را طی کنید. برای از دیوار پایین آمدن یا گرفتن نیز پرنس از دست خود که به شکلی فلزی است، استفاده می کند. تعداد کمی هم معما در بازی وجود دارد که نسبتا آسان هستند و زیاد وقتتان را نمی گیرند. در مورد وسعت محیط هم، نسبتا بزرگ است و به دلیل نوع طراحی، شما می توانید تا فواصل خیلی دور را نیز ببینید که به این سبب، محیط ها خیلی بزرگتر به نظر می رسند.
قسمت مبارزات یکی از قسمت هایی است که تغییرات زیادی کرده است و به شکل تن به تن درآمده و نسبت به قبل هم آسان تر شده است. اما جذابیت خود را از دست نداده است؛ چون شما می توانید مثل گذشته از کمبوها استفاده کنید که برخی از آنها را خودتان تنها انجام می دهید و برخی دیگر را نیز همراه با Elika، چون که Elika نیز مانند شما از قابلیت های زیادی برخوردار است و نقش مهمی در گیم پلی و به خصوص در مبارزات ایفا می کند به طوری که، هم داستان و هم مبارزات وابسته به وجود این شخصیت زن است. نقش Elika در مبارزات به این شکل است که شما را از مرگ نجات می دهد و در حمله به دشمنان به شما کمک می کند. نکته ی مهم و قابل توجه در اینجا این است که، شما تحت هیچ شرایطی نخواهید مرد.

میزان سلامتی شما به گونه ای خاص کم می شود. سه حالت سلامتی در بازی وجود دارد: سالم، ضعیف و شکست خورده. در حالت اول شما سریع و قوی هستید اما اگر ضربه ای به شما وارد شود به حالت ضعیف می روید که در این حالت دچار ضعف هستید و نمی توانید حرکات سریع انجام دهید و اگر مجددا ضربه ای به شما وارد شود، به حالت شکست خورده می روید که در این حالت به شدت ضعیف و آسیب پذیر هستید اما در این حالت اگر دشمنان قصد حمله به شما را داشته باشند، Elika مانع می شود تا شما سلامتی خود را باز یابید؛ ولی به این بها که مقداری به سلامتی دشمن افزوده می شود. نکته ی جالب توجه در مورد دشمنان این است که بر خلاف سه گانه ی قبلی که دشمنان حرکاتشان زیاد عاقلانه نبود، این بار با هوش مصنوعی خوبی روبرو هستیم. اما این به این معنا نیست که کشتن دشمنان خیلی سخت است؛ بلکه نسبت به قبل آسانتر نیز شده. در کل می توان گفت مبارزات متعادل است. در بازی بر خلاف گذشته که با کشتن هر یک از دشمنان یک زمان دریافت می کردید، خبری از دانه های زمان نیست زیرا در این شماره سوژه ی شن های زمان به کلی حذف شده است.
یکی از ویژگی های مثبت بازی صداگذاری آن است. که اگر بی انصافی نکنیم صداگذاری بازی و همچنین موزیکهای آن عالی هستند. تم موزیک ها مقداری به موزیک های ایرانی شبیه است. دوبلور ها نیز به خوبی ایفای نقش می کنند و با توجه به شخصیت هر کاراکتر به خوبی صحبت می کنند. به عنوان مثال شخصیت اصلی چون یک فرد خوش گذران و بی خیال است، به شیوه ی طنز سخن می گوید و یا این که پدر Elika خیلی تند صحبت می کند. نکته ی مهم و قابل توجه در مورد صداگذاری شخصیت ها این است که Elika در بعضی مواقع فارسی صحبت می کند که در نوع خود جالب است. البته در حد یک جمله ی کوتاه است و انتظار گفتگوهای طولانی به زبان فارسی را نداشته باشید. گذشته از صداگذاری شخصیتی، صداگذاری محیطی نیز خوب از آب درآمده است. صدای ضربات شمشیر، پریدن، لغزیدن، دویدن، صدای آبشار و ... همه و همه خوب کار شده اند و ایرادی بر آن ها وارد نیست. نکته ای که باعث شده صداگذاری بازی خوب جلوه کند، تطابق آن با محیط است که واقعا حس بودن در دنیایی فانتزی را تداعی می کند و اگر از آن دسته بازیبازها هستید که به صداگذاری خیلی توجه می کنید، مطمئنا به این موضوع پی خواهید برد.
از صداگذاری عالی بازی که بگذریم به گرافیک فوق العاده چشم نواز آن می رسیم. که از جمله قسمت هایی است که دچار تحولات عظیمی شده است و تقریبا هیچ شباهتی به PoP های قبلی ندارد. در گرافیک بازی از تکنیک Cell Shade استفاده شده است که با جو فانتزی و افسانه ای بازی هم خوانی دارد. طراحی هنری بازی نیز بسیار زیباست؛ چرا که تیم سازنده با تلفیق رنگ های مختلف محیط ها و کاراکترها را به زیبایی هر چه تمام تر طراحی نموده است. همچنین نورپردازی بازی نیز بسیار زیبا و چشم نواز است که با دقت زیاد طراحی شده. صورت شخصیت ها نیز با حسی که دارند(خوشحال، عصبانی، ناراحت و ...) هم خوانی کامل دارد به گونه ای که اگر به چهره ی آن ها بنگرید، از حسی که دارند مطلع می شوید که از این بابت باید به Ubisoft Montreal آفرین گفت. کیفیت بافت ها یا تکسچرها خیلی خوب است. البته سطح برخی از اجسام(مثل برخی از دیوارها) مشکلاتی دارد که قابل چشم پوشی است. شخصیت ها و دشمنان نیز با جزئیات بالایی طراحی شده اند، که نشان دهنده ی وقتی است که در ساختشان صرف شده است. محیط هم همان طور که گفته بودم خیلی وسیع و چشم نواز طراحی شده که با وجود چنین وسعتی افت فریم مشاهده نمی شود که جای خوشحالی دارد. در کنار طراحی خوب محیط افکتهای بازی نیز واقعا چشم نواز و خوب هستند که حس بودن در دنیایی فانتزی و مجازی را چندین برابر می کند. این افکتها در مبارزات خیلی خود را نشان می دهند و اوج هنر سازندگان در طراحی افکتها در مبارزات مشخص می شود. همچنین دشمنان و کاراکترها دارای حرکاتی واقع گرایانه هستند و حرکات آنها مثل ربات خشک نیست که این موضوع باعث می شود شخصیت ها را واقع گرایانه تر درک کنید و به آنها به چشم یک مدل سه بعدی بی مصرف نگاه نکنید.

اگر بخواهیم از نوآوری های بازی حرف بزنیم، PoP پر از ایده هاى جدید است. در زمینه ی گرافیک و گیم پلی پا را فراتر از حد خود نهاده و از PoP های قبلی خیلی بهتر شده. البته از استودیویی چون Ubisoft Montreal کمتر از این هم انتظار نمی رفت. چرا که Ubisoft Montreal پتانسیل خیلی بالایی دارد و در همه سبک و همه نوع، بازی هایی دارد که هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند. یکی از شعارهایی که بسیاری از بازی سازها آن را سر لوحه ی کارهای خویش قرار می دهند، این است: بازیسازی موفق می شود که ریسک تحول را بپزیرد. Ubisoft Montreal با عرضه ی این بازی ثابت کرد از ریسک کردن نمی هراسد و هر زمانی به تحول احتیاج باشد از ریسک کردن ابایی ندارد. در آخر هم این را بگویم که چه از طرفداران PoP بوده اید چه نبوده اید به هیچ وجه این بازی را از دست ندهید؛ چون که باز با یکی دیگر از شاهکارهای استودیوی Ubisoft Montreal روبرو هستیم که می تواند هم یک تجربه ی نو باشد و هم شما را سرگرم کند.